بسم الله الرحمن الرحیم
طبق روایات اهل سنت عمر و بلکه همه مردم از پیامبر (ص) افضل هستند. والعیاذ بالله
*****خداوند با پیامبر (ص) موافقت نمیکند ولی با عمر موافقت میکند :
....فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم : يا عم قل لا إله إلا الله كلمة أشهد لك بها عند الله فقال أبو جهل وعبدالله بن أبي أمية يا أبا طالب أترغب عن ملة عبدالمطلب ؟ فلم يزل رسول الله صلى الله عليه و سلم يعرضها عليه ويعيد له تلك المقالة حتى قال أبو طالب آخر ما كلمهم هو على ملة عبدالمطلب وأبي أن يقول لا إله إلا الله فقال رسول الله صلى الله عليه و سلم أما والله لأستغفرن لك ما لم أنه عنك
" فأنزل الله عز و جل"" { ما كان للنبي والذين آمنوا أن يستغفروا للمشركين ولو كانوا أولى قربى من بعد ما تبين لهم أنهم أصحاب الجحيم }"" [ 9 / التوبة / الآية 113 ]
وأنزل الله تعالى في أبي طالب فقال لرسول الله صلى الله عليه و سلم ""{ إنك لا تهدي من أحببت ولكن الله يهدي من يشاء وهو أعلم بالمهتدين } [ 28 / القصص / آية 56 ] ""
در روایت فوق که در بخاری آمده ثابت می شود که پیامبر (ص) چیزهایی را اراده کردند و سعی بر آن ورزیدند ولی خداوند با پیامبر (ص) مخالفت نمود .(طبق روایت اهل سنت که برای شیعه فاقد اعتبار میباشد)
****اما وقتی عمر بن خطاب چیزی میگوید، خداوند به خاطر حرف عمر آن را به صورت قرآن نازل میکند:
ماجرای موافقت عمر را به بیش از بیست مورد شمرده اند که چند مورد آن در صحیح بخاری و مسلم آمده است؛
393 حدثنا عَمْرُو بن عَوْنٍ قال حدثنا هُشَيْمٌ عن حُمَيْدٍ عن أَنَسِ قال قال عُمَرُ وَافَقْتُ رَبِّي في ثَلَاثٍ فقلت يا رَسُولَ اللَّهِ لو اتَّخَذْنَا من مَقَامِ إبراهيم مُصَلًّى فَنَزَلَتْ ) وَاتَّخِذُوا من مَقَامِ إبراهيم مُصَلًّى ( وَآيَةُ الْحِجَابِ قلت يا رَسُولَ اللَّهِ لو أَمَرْتَ نِسَاءَكَ أَنْ يَحْتَجِبْنَ فإنه يُكَلِّمُهُنَّ الْبَرُّ وَالْفَاجِرُ فَنَزَلَتْ آيَةُ الْحِجَابِ وَاجْتَمَعَ نِسَاءُ النبي صلى الله عليه وسلم في الْغَيْرَةِ عليه فقلت لَهُنَّ ) عَسَى رَبُّهُ إن طَلَّقَكُنَّ أَنْ يُبَدِّلَهُ أَزْوَاجًا خَيْرًا مِنْكُنَّ ( فَنَزَلَتْ هذه الْآيَةُ
صحيح البخاري ج 1 ص 157
سایت اسلام وب:
http://fatwa.islamweb.net/fatwa/index.php?page=showfatwa&Option=FatwaId&Id=62984
فإنه قد ذكر السيوطي في تاريخ الخلفاء، والهيثمي في مجمع الزوائد كثيراً من الأحاديث النبوية وأقوال الصحابة في فضل عمر رضي الله عنه، وقد فصل السيوطي في بيان موافقات الوحي لكلام عمر فقال: فصل في موافقات عمر رضي الله عنه: قد أوصلها بعضهم إلى أكثر من عشرين، أخرج ابن مردويه عن مجاهد قال: "كان عمر يرى الرأي فينزل به القرآن"، وأخرج ابن عساكر عن علي قال: "إن في القرآن لرأيا من رأي عمر".
وأخرج عن ابن عمر" مرفوعاً "ما قال الناس في شيء و"قال فيه عمر إلا جاء القرآن بنحو ما يقول عمر. "
ابن عمر از پیامبر ص نقل میکند که : قران مطابق رای و نظر عمر نازل میشد!!!
حال وقتی که پیامبر (ص) امری را دوست دارد و بر آن تلاش و اصرار دارند، خداوند با ایشان مخالفت نموده و با آن موافقت نکرده است ولی با رای و دیدگاه عمر موافقت می نموده است.
پس این خود دلیلی بر افضل بودن عمر بر رسول الله ص است.
*********همچنین:********
"شیطان از عمر فراری است ولی به رسول الله نزدیک است و کلماتی را به جای وحی بر پیامبر القا میکند و پیامبر ص متوجه نمیشود"
در صحیح بخاری آمده که شیطان از راهی که عمر میگذرد ، عبور نمیکند:
قال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم إِيهٍ يا بن الْخَطَّابِ وَالَّذِي نَفْسِي بيده ما لَقِيَكَ الشَّيْطَانُ سَالِكًا فَجًّا إلا سَلَكَ فَجًّا غير فَجِّكَ
صحيح البخاري ج 5 ص 2259
یعنی شیطان از عمر گریزان است و به او نزدیک نمیشود؛ این در حالی است که روایات صحیح و معتبری در کتب اهل سنت آمده که شیطان بر زبان پیامبر ص هنگام ابلاغ وحی چیزهایی القا کرد و پیامبر ص هم متوجه نشدند.!!!
افسانه غرانیق:
سلمان رشدی نام کتاب خود را از همین قسمت اخذ کرده و برخی آیات کتاب الهی را شیطانی خوانده است. این افسانه در کتب اهل سنت به داستان غرانیق معروف گشته است که مختصری از آن را بیان می کنیم.
خلاصة افسانه از اين قرار است که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) علاقهمند بود تا به نحوي، مشرکان را جذب کند. او آرزو ميکرد که خداوند آياتي نازل کند تا مناسبات او را با قومش بهبود بخشد. در اين هنگام آيات سوره ‹النجم› نازل شد تا رسيد به اين آيات (أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّي * وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْري)؛ ‹آيا لات و عُزّا را ديدهايد و مَنات آن بت سومي ديگر را؟›(نجم: 19 و 20)
در اين وقت شيطان دو آيه بر زبان رسولالله جاري کرد، ‹تلک غرانيق العلي و ان شفاعتهن لترضي›؛ ‹آنان پرستوهاي اوج گيرندهاند و شفاعت آنان مايه خشنودي يا اميد است›.
اين تمجيد از بتها، سبب خشنودي مشرکان شد. در همان لحظه، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به آية سجده رسيد و مسلمان و کافر همه به سجده افتادند. شب هنگام که جبرئيل براي عرض آيات، نزد آن حضرت آمد. اين جملات را رد کرد و گفت: تو براي مردم چيزي خواندهاي که او نازل نکرده است؟!
سلمان رشدی بر این پایه کتاب خود را آیات شیطانی نام نهاد و به این بهانه به تمسخر وحی و جبرئیل و شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرداخت .
متاسفانه این روایت در کتب اهل سنت یافت می شود و برخی ازبزرگان این مذهب بر آن مهر صحت زدند و اینچنین بهانه تمسخر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم نمودند.
بزرگان اهل سنت و وهابیت که افسانه غرانیق را صحیح می دانند:
1-ابن تیمیه
وی می نویسد
: وتنازعوا هل يجوز أن يسبق على لسانه ما يستدركه الله تعالى ويبينه له بحيث لا يقره على الخطأ كما نقل أنه ألقى على لسانه صلى الله عليه وسلم تلك الغرانيق العلى وإن شفاعتهن لترتجى ثم إن الله تعالى نسخ ما ألقاه الشيطان وأحكم آياته فمنهم من لم يجوز ذلك ومنهم من جوزه إذ لا محذور فيه فإن الله تعالى «يَنْسَخُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ
.منهاج السنة ، ج1 ، ص471
ترجمه :و علما اختلاف كردند آيا جايز است كه بر زبان پيامبر چيزي جاري شود كه خدا آن را بر او نازل نكرده باشد و به گونه اي بيان شود كه او احتمال خطا ندهد همانگونه كه نقل شده است كه شيطان بر او القا كرده است و خداي متعال آيه خود را مستقر ساخته است پس عده اي از علما كساني هستند كه اجازه نمي دهند و عده اي اجازه مي دهند زيرا از اجازه آن مشكلي پيش نمي آيد چون خداي متعال مي فرمايد : «يَنْسَخُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ »
ناصرالدین البانی درباره نظر ابن تیمیه می نویسد :
وبعد كتابة ما تقدم رأيت شيخ الإسلام ابن تيمية يميل إلى تثبيت القصة بالقدر المذكور وأن قوله : " تلك الغرانيق العلى . . . " لم يلفظ به الرسول صلى الله عليه و سلم وإنما ألقاه الشيطان في أسماعهم .
ترجمه : بعد از نوشتن آنچه که گذشت دیدم که ابن تیمیه ثابت کردن این قصه میل دارد با این تفاوت که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) عبارت (تلک الغرانیق العلی...) را به زبان نیاورد . بلکه شیطان آن را به مردم تلقین کرد.
نصب المجانیق لنسف قصة الغرانیق ص 63
2- جلال الدین سیوطی
وی در تفسیر درالمنثور می نویسد:
وأخرج البزار والطبراني وابن مردويه والضياء في المختارة بسند رجاله ثقات من طريق سعيد بن جبير عن ابن عباس قال إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قرأ أفرأيتم اللات والعزى ومنات الثالثة الأخرى تلك الغرانيق العلى وان شفاعتهن لترتجي ففرح المشركون بذلك وقالوا قد ذكر آلهتنا فجاء جبريل فقال اقرأ على ما جئتك به فقرأ أفرأيتم اللات والعزى ومنات الثالثة الأخرى تلك الغرانيق العلى وان شفاعتهن لترتجي فقال ما أتيتك بهذا هذا من الشيطان فأنزل الله وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي الا إذا تمنى إلى آخر الآية.
ترجمه :بزار و طبراني و ابن مردويه و ضياء در المختاره با سندي كه راويان آن ثقه هستند روايت كرده اند به طريق خود از سعيد بن جبير از ابن عباس گفت : هما نا رسول خدا قرائت كردند آيات مي بينيد افرايتم اللات والعزي ومنات الثالثة الاخري تلك الغرانيق العلي وان شفاعتهن لترتجي پس مشركين خوشحال شدند و گفتند خدايان ما را به نيكي ياد كرد پس جبرئيل نازل شد و گفت : بخوان آنگونه كه بر تو نازل كردم دو مرتبه همانگونه قرائت كرد جبرئيل گفت من اينها را به تو نازل نكردم اينها از شيطان است سپس خدا اين آيه را نازل كرد كه و ما هيچ رسول و نبي را قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه شيطان دوست دارد ...
3- ابن حجر عسقلانی
وی بعد از نقل روایات آیات شیطانی می نویسد :
لكن كثرة الطرق تدل على أن للقصة أصلاً مع أنّ لها طريقين آخرين مرسلين رجالهما على شرط الصحيحين.
اما روايات متعدد ثابت مي كند كه اين قضه واقعيت دارد با اين كه دو روايت مرسل در رابطه با اين ماجرا وجود دارد اما راويان آن دو روايت شرائط صحت روايات صحيحين را دارا هستند .
... وجميع ذلك لا يتمشى على القواعد فإن الطرق إذا كثرت وتباينت مخارجها دل ذلك على أن لها أصلا وقد ذكرت أن ثلاثة أسانيد منها على شرط الصحيح .
فتح الباري، ج 8، ص 333 - 334 سورة الحج.
... و همه اين روايات شايد موافق با قواعد علم رجال نباشد ولي اگر اسانيد يك روايت زياد شد و با هم متفاوت بود، نشانگر اين است كه اين روايت حقيقت دارد و ياد آور شديم كه سه سند از اسانيد آن مطابق شروط صحيح است .
پس طبق جمع بندی در میابیم که عمر به مراتب از پیامبر (ص) افضل است. (والعیاذ بالله).
***همه مردم فقیه تر از پیامبر (ص)***
تا اینجا ثابت شد که عمر از پیامبر (ص) افضل است(والعیاذ بالله) . حالا اینجا ثابت میکنیم که همه مردم از پیامبر(ص) والعیاذ بالله افضل هستند!!!!
عن مسروق قال ركب عمر بن الخطاب منبر رسول الله صلى الله عليه وسلم ثم قال أيها الناس ما إكثاركم في صداق النساء وقد كان رسول الله صلى الله عليه وسلم وأصحابه والصدقات فيما بينهم أربع مئة درهم فما دون ذلك ولو كان الإكثار في ذلك تقوى عند الله أو كرامة لم تسبقوهم إليها فلأعرفن مازاد رجل في صداق امرأة على أربع مئة درهم قال ثم نزل فاعترضته امرأة من قريش فقالت يا أمير المؤمنين نهيت الناس أن يزيدوا في مهر النساء على أربع مئة درهم قال نعم فقالت أما سمعت ما أنزل الله في القرآن قال وأي ذلك فقالت أما سمعت الله يقول ( وآتيتم إحداهن قنطارا ) الآية قال" فقال اللهم غفرا كل الناس أفقه من عمر " ثم رجع فركب المنبر فقال أيها الناس إني كنت نهيتكم أن تزيدوا النساء في صدقاتهم على أربع مئة درهم فمن شاء أن يعطى من ماله ما أحب قال أبو يعلى وأظنه قال فمن طابت نفسه فليفعل
ابن کثیر:
"إسناده جيد قوي"
تفسير ابن كثير ج 1 ص 468
سخاوی:
"وسنده جيد قوي "
المقاصد الحسنة ج 1 ص 512
سیوطی:
"سنده جید"
الدر المنثور ج 2 ص 466
عجلونی:
"سنده قوي "
كشف الخفاء ج 1 ص 316
پس وقتی همه از عمر فقیه تر هستند، به طریق اولی از پیامبر ص فقیه تر هستند!!!!!
ما معتقدیم که این روایات جعلی و کذب محض میباشد و معتقدیم باید از کتب اهل سنت دور ریخته شود.
اگر اهل سنت نخواهند این روایات را کنار بگذارند و آنها را قبول کنند ، پس پیامبرشان این مقام و منزلت را دارد!!
العبد الأحقر أبوأحمد الفارسي